کلینیک فلج مغزی سیاوش عطایی در گوهردشت 09121623463:تک فرزندی از دیدگاه روانشناسی
مساله تک فرزندی و چند فرزندی بستگی زیادی به توافق همسران، برنامهریزی آنها برای خود و کودک ، ویژگیهای شخصیتی، توانایی اجتماعی و اقتصادی و شبکه حمایتی خانوادگی آنها دارد و نمیتوان برای همه خانوادهها نسخه واحدی پیچید.
از طرفی، زندگی در جامعه روستایی و شهری متفاوت و همچنین نگرش کلان سیاسی-اجتماعی برای افزایش جمعیت بهدلیل پیرشدن جمعیت ایران مطرح است که این نگرانی کاملا بجا و درست است بهطوری که طبق گزارشهای بینالمللی، جمعیت ایران با این نرخ رشد در ۸۰ سال آینده به ۳۰ میلیون نفر میرسد که بیش از نیمی از آنها افراد مسن هستند و خطرات امنیتی و اقتصادی فراوانی کشور را تهدید خواهد کرد.
از سوی دیگر، افزایش جمعیت در یک اقتصاد پویا و رشدی و نه صرفا اقتصاد وابسته به نفت معنا دارد تا زمینه برای نیروی کار و مصرف فراهم شود مخصوصا در افراد دارای توانمندیهای مالی، هوشی و اجتماعی متوسط به بالا که مهارتهای زناشویی و فرزندپروری را هم یاد گرفتهاند وگرنه افزایش جمعیت به هر قیمت ممکن است با افزایش تقاضا برای کار و مسکن و بهداشت جسم و روان و امنیت، مانند شمشیر دولبه باعث افزایش فقر و بیکاری و تورم و رفتارهای پرخطر و مانع توسعه شود (و البته هدفگذاری نرخ جمعیتی در مناطق مختلف کشور باید با یکدیگر تفاوت داشته باشد و نسخه واحد برای کل کشور داده نشود و برای جمعیتهای شهری و روستایی تعاریف منطبق بر واقعیت آن جمعیتها مطرح شود، مثلا اگر در جمعیت روستایی حیات خانواده به تعداد فرزندان برای دامپروری، کشاورزی و… معطوف باشد، فرزندآوری متناسب رشدی خواهد بود به شرطی که در روستاها امکانات کاری، تحصیلی و رفاهی کافی ایجاد شود تا باعث مهاجرت افراد به شهر و تشدید مشکلات شهرنشینی و تورم نشود) من بدون لحاظ این ۲ مورد و فقط از لحاظ علمی معایب و محاسن تک فرزندی ، کمفرزندی و چندفرزندی را مقایسه خواهم کرد. در ضمن در این خصوص گاهی مقالات بسیار ضد و نقیض وجود دارد و نتایج تحقیقات با یکدیگر همخوانی ندارد که نشاندهنده این است که بحث جامعهشناسی در هر جمعیتی هم مطرح است.
در ضمن اساس کار نوع تربیت والدین است که در صورت الگوهای تربیتی نادرست، در روند شکلگیری شخصیت آثار منفی میگذارد نه تعداد فرزندان.
هرچه تعداد فرزندان، مخصوصا از ۲ فرزند بیشتر شود، بهدلیل ناسازگاریهای بین کودکان و احتمال ایجاد رقابتهای ناسالم در جلب توجه والدین و تقسیم امکانات مالی و عاطفی و رضایت نداشتن کودکان از این تقسیم و دعواهای زیاد در کودکی (که باعث میشود احتمالا بزرگسالان بعد از ازدواج دچار سردی عاطفی خواهری و برادری شوند) و نیز ناتوانی والدین در اکثر موارد در برقراری عدالت بین کودکان مخصوصا از دید کودکان و ایجاد حس لجبازی یا کشمکش بین والد- کودک مثل واکنش شبادراری و مکیدن انگشت و کتک زدن بچه تازه دنیا آمده یا بیتوجهی به آن و ناتوانی کودک در مدیریت بهنجار این موارد مخصوصا در کودکان دشوار و نیز فرسودگی بیش از حد والدین در رسیدگی به این خواستهها و تعارضات و فراموشی حقوق انسانی خود در اکثر مواقع، حس نشاط و رضایت در شبکه خانواده کاهش مییابد که البته باز هم به روش تربیت خانواده بستگی دارد و فقط تعداد فرزندان ملاک نیست.
به عبارت دیگر، شکلگیری شخصیت افراد با ژنتیک و تربیت والدین ارتباط مستقیم دارد نه تعداد فرزندان، هرچند تعداد بیشتر از پتانسیلهای واقعی خانواده و والدین، ممکن است مهارتهای والدین را هم تحتتاثیر قرار دهد.
در ادامه، نگاهی میاندازیم به مزایا و معایب روانشناختی تک فرزندی .
تک فرزندان بهدلیل تعامل ارتباطی بیشتر با والدین خود معمولا دایره لغات وسیعتری نسبت به کودکان دیگر دارند اما در خانوادههایی که چندفرزندی وجود دارد، کودکان بهدلیل یادگیری از برادر و خواهر بزرگتر خود میتوانند در سنین پایینتری ضمایر و مفاهیم پیچیده را به کار ببرند و نیز زبان را راحتتر از برادران و خواهران بزرگتر خود یاد بگیرند.
۱ – تواناییهای زبانی
تک فرزندان بهدلیل تعامل ارتباطی بیشتر با والدین، دایره لغات وسیعتری نسبت به کودکان دیگر دارند. هرچند در صورت چندفرزندی، کودک بهدلیل یادگیری از برادر و خواهر بزرگتر خود میتواند در سنین پایینتری ضمایر و مفاهیم پیچیده را به کار ببرد و نیز زبان را راحتتر از برادر و خواهر خود یاد بگیرد.
۲ – تواناییهای فکری و شناختی از بعد جامعهشناسی
تکفرزندان یا خانوادههای کمفرزند، بهدلیل ارتباط بیشتر با والدین و بزرگ شدن بین بزرگسالان، به نوعی به بلوغ اجتماعی زودرس میرسند یعنی زودتر از کودکان دیگر رفتار بالغانه و بزرگسالانه از خود نشان میدهند و اکثرا منطقگرا و تحلیلگرا هستند. آنها زندگی اجتماعی موفقتری دارند و اکثرا صاحب شغلهای رده بالا هستند و ازدواجهای موفقتری دارند.
البته بعضی مقالات ذکر میکنند این استقلال اجتماعی بیشتر ظاهری است و در قبال والدینی شکل گرفته که در برابر خواستههای آنها معمولا کوتاه آمدند و مراقبت بیش از حد والدین و وابستگی زیاد والد و کودک باعث به خطر انداختن استقلال اجتماعی آنها میشود و چون به نوعی مرکز توجه و محبت بودهاند، به محض ورود به اجتماع و عدم دریافت و بازخورد محبت والدین، ممکن است دچار سرخوردگی و یاس شوند. به عبارت دیگر، از اجتماع هم توقع رفتار حمایتی والد دارند و وقتی این حمایت دیده نمیشود، دچار درماندگی میشوند.
۳ – تواناییهای فکری و شناختی از بعد روانشناسی
خانواده کمفرزند و فرزندان اول بهخصوص تکفرزند، افرادی حمایتگر و تشویقکننده دیگران هستند و در قبال خود و خانواده و دیگران احساس مسوولیت میکنند. بهدلیل وابستگی بین فردی کم، وقت کمتری را با دوستان سپری میکنند و دوستیهای آنها محدود ولی عمیق است. آنها افراد وابستهای نیستند ولی در روابط محتاطانه عمل میکنند. البته بعضی مقالات برخلاف این قضیه نشان میدهند این افراد مهارتهای ارتباطی ضعیفی درخصوص همسالان خود دارند که البته با افزایش سن برطرف میشود.
در ضمن این افراد گرایش به بازیهای انفرادی دارند و بیشتر پای تلویزیون و رایانه هستند و به انزوا و گوشهگیری تمایل دارند. همچنین بهدلیل وابستگی زیاد به والدین، دچار اضطراب جدایی هستند که مخصوصا در زمان مدرسه و جدا نشدن راحت از والد خود را نشان میدهد.
در ضمن این کودکان بهدلیل حس نکردن بازی و رقابت و دعوا با برادر و خواهرهای خود و یاد نگرفتن مدیریت اینگونه هیجانها، از لحاظ مراتب رشد روانی-اجتماعی و شکلگیری شخصیت ممکن است شخصیت ضعیف و شکنندهای داشته باشند و نتوانند فشارهای روانی را تحمل کنند و گاهی دچار سرخوردگی اجتماعی شوند زیرا همیشه از والدین حمایت و تایید گرفتهاند ولی اجتماع با زبان دیگری با آنها برخورد میکند.
همچنین حساسیت بیش از حد والدین به رفتار و گفتار تک فرزندان ممکن است آنها را توجهطلب و انحصارطلب بار بیاورد و خانواده را فرزندسالار کند. تک فرزندها احتمالا غالبا نه همه، خودخواه، خودمحور، سلطهجو، کمطاقتتر و کمتحملترهستند.
آنها بهدلیل رسیدگی بیش از حد والدین، سازش، تعامل، گذشت، همیاری و همکاری را یاد نگرفتهاند و بُعد انسانی و اخلاقی آنها بهدلیل ورز نیامدن در یک محیط رقابتی با سایر فرزندان احتمالا رشد نایافتهتر است. ضربه عاطفی و اضطراب آنها نیز بهدلیل از دست دادن یکی از والدین یا هر ۲ خیلی سنگینتر است و در آن شرایط تنهایی و بیپناهی آزارشان میدهد که البته باز تمام این مصدایق به روش تربیتی خانواده و شخصیت فرد نیز بستگی دارد.
۴ – احساس امنیت و رضایت از زندگی
اثبات شده خانوادههای کمجمعیت شادتر هستند و با افزایش تعداد فرزندان، شادی کمتر میشود. البته رضایت و شادی والدین هم بیشتر است زیرا تک فرزندان با تمرکز و توجه عاطفی و مادی والدین و تقسیم نشدن منابع مالی عاطفی خانواده بین فرزندان، بیشترین خدمات را در این خصوص میگیرند.
والدین هم با انرژی کمتر و وقت بیشتر و تمرکز روی کودک، هم در تربیت او موفقتر هستند و هم میتوانند به تفریحات و خواستههای خود برسند. بهدلیل نبود فرزندان دیگر و کاهش تعارضات و ناسازگاریهای موجود بین فرزندان و والدین، آرامش بیشتری در خانوادههای کمجمعیت دیده میشود. در ضمن هزینههای مادی و معنوی کمتر و کنترل راحتتر هم مزید بر علت است.
هرچند مقالات دیگری هم نشان داده والدین تک فرزند گاهی حتی بیشتر از خانوادههای چندفرزند بهدلیل حساسیت روی تککودک خود، انرژی و وقت میگذارند و این کودکان نگرانیهای زیادی برای والدین از جهت تربیتی و رشدی ایجاد میکنند. بهدلیل تمرکز همهجانبه والدین بر آنها، هم والدین و هم کودک زیر استرس این نوع روش و انتظار نامتعارف از والد خوب بودن و کودک خوب بودن، شادی و آرامش واقعی نخواهند داشت.
۵ – سلامت روان
خانوادههای کمجمعیت، از لحاظ سلامت روان مشابه چندفرزندان هستند و حتی وضعیت بهتری هم دارند. هرچند عملکرد خانواده و نوع تربیت نقش اساسی در سلامت روان دارد نه تعداد فرزندان. البته بهدلیل توقع بیش از حد از تک فرزندان ، گاهی آنها استرس و فشار روانی زیادی را درخصوص نتایج رشدی، تحصیلی و شغلی حس میکنند.
۶ – والدین باتجربه
بچههای دوم و سوم از امتیاز تجربه قبلی والدین در تربیت کودک برخوردار هستند.
۷ – از بین رفتن نسل فامیلی
به خاطر نبود برادر و خواهر، عملا تا نسل بعد خبری از عمه، عمو، خاله و دایی نخواهد بود و باعث کاهش روابط خانوادگی و شکلگیری شبکه اجتماعی فردی میشود.
۸ – آسیب روانی و معنوی
احتمال آسیبهای فراوان روانی و معنوی در اثر بیماری یا مرگ خانواده کمفرزند و بهویژه تک فرزند بسیار بیشتر است.
۹ – شبکه خانوادگی حمایتی
در صورت مرگ والدین، اتکا و حمایت اجتماعی خواهر و برادر در تک فرزند وجود ندارد.
۱۰ – نبود افق روشن برای کهنسالی
در خانواده کمجمعیت بهخصوص تک فرزندان ، اطمینان خاطر کمتری از نظر عاطفی برای حمایت در سالمندی والدین وجود دارد.
۱۱ – احتمال افزایش سقط
تک فرزندی باعث به هم خوردن توازن جمعیتی زن و مرد بهدلیل ترجیح یک جنس و احتمال رفتارهای پرخطر مانند سقطهای غیرقانونی میشود.
۱۲ – کودکان وابسته به سرمایههای خانواده
خانوادههای کمجمعیت بهویژه تک فرزندان اکثرا زندگی اجتماعی موفقی دارند ولی اگر این کودکان بهدلیل اتکا به تک فرزندی و دارایی والدین، انگیزه رشد و پیشرفت خود را از دست بدهند، عواقب زیاد اجتماعی و روانشناختی خواهد داشت.
۱۳ – تعداد همه چیز نیست
تک فرزندی و چندفرزندی ضامن حمایت و پشتیبانی از والدین در سنین کهولت نیست و کاملا به تیپ شخصیتی فرزندان و شبکه اجتماعی حمایتیای که با آن ارتباط دارند، بستگی دارد.
مترجم گوگل , سامانه مدیریت آموزش فرهنگی(ITMS) , عکس پروفایل , ورزش ۳ , همراه اول , دیجی استایل , اینستاگرام , دلیت اکانت
autismonline.ir